عشقولانه ها
سعید دربان متوکل مامور شده بود که شبانه خانه ات را غارت کند به خانه ات که رسید نردبان گذاشت روی بام خانه رفت توی تاریکی دنبال جای پا می گشت که از بام پایین بیاید کسی به اسم صدایش زد صدای مهربان تو بود گفتی سعید! تاریک است صبر کن برایت چراغ بیاورم ........................... منتهی الامال/فضائل امام هادی علیه السلام ................................
نوشته شده در جمعه 90/6/4ساعت
8:59 عصر توسط نازنین نظرات ( ) | |
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |