عشقولانه ها
قبل از هر چیز برایت آرزو میکنم که عاشق شوی ، مفهوم عشق از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است . راستی تصویر بالا کاراکتر چینی سنتی به مفهوم عشق است
همه خندیدن و رفتن، تنهایی خیلی بده هوای گذشته ها دوباره به سرم زده دو سه ساعت بیخیالی گاهی میچسبه بهت وقتی مهمونا میرن، میرسی جای اولت کسی جاتو پر نکرده، نمیخوام بگم بیا باید عادت بکنم، بعد تو به خاطره ها باید عادت بکنم به در و دیوار خونه کاری که من میتونم اما دلم نمیتونه آخرین شمعِ رویِ کیک تولدت منم آرزو کن و حالا بیا خاموشم کن دیگه هیچ حرفی از عشقمون واست نمیزنم خیلی بی سر و صدا تو هم فراموشم کن آخرین شمعِ رویِ کیک تولدت منم آرزو کن و حالا بیا خاموشم کن دیگه هیچ حرفی از عشقمون واست نمیزنم مثل تموم آدما تو هم فراموشم کن
خدایا سرده این پایین از اون بالا تماشا کن اگه میشه فقط گاهی خودت قلب منو ها کن ! خدایا سرده این پایین ببین دستامو می لرزه دیگه حتی همه دنیا به این دوری نمی ارزه تو اون بالا من این پایین ، دوتاییمون چرا تنها ؟ اگه لیلا دلش گیره ، بگو مجنون چرا تنها ؟! بگو گاهی که دلتنگم ، ازاون بالا تو می بینی بگو گاهی که غمگینم تو هم دلتنگ و غمگینی خدایا ! من دلم قرصه ! کسی غیر از تو با من نیست ! خیالت از زمین راحت که حتی روز روشن نیست ! کسی اینجا حواسش نیست که دنیا زیر چشماته یه عمره یادمون رفته ، زمین دار مکافاته ! فراموشم شده گاهی ، که این پایین چه ها کردم که روزی باید از اینجا بازم پیشه تو برگردم خدایا ! وقت برگشتن یه کم با من مدارا کن شنیدم گرم آغوشت ، اگه میشه منم جا کن ....
و اگر هستی ، کسی هم به تو عشق بورزد ،
و اگر اینگونه نیست ، تنهاییت کوتاه باشد ،
و پس از تنهاییت ، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید .......
اما اگر پیش آمد ، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی ،
از جمله دوستان بد و ناپایدار ........
برخی نادوست و برخی دوستدار ...........
که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد .
و چون زندگی بدین گونه است ،
برایت آرزو مندم که دشمن نیز داشته باشی......
نه کم و نه زیاد ..... درست به اندازه ،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قراردهند ،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد.....
تا که زیاده به خود غره نشوی .
و نیز آرزو مندم مفید فایده باشی ، نه خیلی غیر ضروری .....
تا در لحظات سخت ،
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است،
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرپا نگاه دارد .
همچنین برایت آرزومندم صبور باشی ،
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند ........
چون این کار ساده ای است ،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند .....
و با کاربرد درست صبوریت برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوارم اگر جوان هستی ،
خیلی به تعجیل ، رسیده نشوی......
و اگر رسیده ای ، به جوان نمائی اصرار نورزی ،
و اگر پیری ،تسلیم نا امیدی نشوی...........
چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است
بگذاریم در ما جریان یابد.
امیدوارم سگی را نوازش کنی ، به پرنده ای دانه بدهی و به آواز یک
سهره گوش کنی ، وقتی که آوای سحرگاهیش را سر میدهد.....
چراکه به این طریق ، احساس زیبایی خواهی یافت....
به رایگان......
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی .....
هر چند خرد بوده باشد .....
و با روییدنش همراه شوی ،
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
به علاوه امیدوارم پول داشته باشی ، زیرا در عمل به آن نیازمندی.....
و سالی یکبار پولت را جلو رویت بگذاری و بگویی :
" این مال من است " ،
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان ارباب دیگری است !
و در پایان ، اگر مرد باشی ،آرزومندم زن خوبی داشته باشی ....
و اگر زنی ، شوهر خوبی داشته باشی ،
که اگر فردا خسته باشید ، یا پس فردا شادمان ،
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیآغازید ...
اگر همه اینها که گفتم برایت فراهم شد ،
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم ...
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .
از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .
از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .
از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .
از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .
از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .
از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .
از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
ا
ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….
دوستت دارم تا اخرین نفس عزیزم.
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |